امام حسن (ع) فرمودهاند:
بدانید که خدا شما را بیهوده نیافریده و سرخود رها نکرده، مدت عمر شما را معین کرده، و روزی شما را میانتان قسمت کرده تا هر خردمندی اندازه خود را بداند و بفهمد که هر چه برایش مقدر است به او میرسد، و هر چه از او نیست به او نخواهد رسید، خدا خرج دنیای شما را کفایت کرده و شما را برای پرستش، فراغت بخشیده و به شکرگزاری تشویق کرده، و ذکر و نماز را بر شما واجب کرده و تقوی را به شما سفارش کرده، و آن را نهایت رضایتمندی خود مقرر ساخته. (تحفالعقول، ص 234)
من ندانم کیستم اما شما را دوســت دارم
|
هر که هـستم خاندان مصطفی را دوست دارم
|
مرغ روحم چون کبوتر پـر زند ســوی مدیـنه
|
هم خراسان هم نجف هم کربلا را دوست دارم
|
کمتر از آنم که باشـــــم بندهی شاه ولایـت
|
گر چه خــــــــود آلودهام اهل ولا را دوست دارم
|
دوستـــی از دوســـتان دوستان اهل بیتـم
|
هر که هستــم شیعیان مرتضی را دوست دارم
|
گــر نکیر و منکرم پرسند آوردی چه با خــود
|
در جواب هر دو گــــــویم من رضا را دوست دارم
|
امام رضا (ع) فرمودهاند: مۆمن، مۆمن واقعی نیست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد : سنتی از پروردگارش و سنتی از پیامبرش و سنتی از امامش. اما سنت پروردگارش، پوشاندن راز خود است؛ اما سنت پیغمبرش، مدارا و نرمرفتاری با مردم است؛ اما سنت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستی و پریشانحالی است.
آهوى دلم، دوان دوان مىآید به سوی تو یا امام رضا...
امروز، تنها نه خیابانهاى خراسان که تمام رگهاى عاشقانت، به گلدسته و رواقت ختم مىشود.
چشمها در ایوان طلای تو، مثل گمشدهها به اصل خویش، به روزگار وصل خویش باز میگردند.
خاطره سوزاندن جگرت، تا قیامت از ذهن خاک خراسان بیرون نمىرود.
تو آن جگرسوختهاى که آب را به زائرانش هدیه مىکند؛ زیرا اولاد على (علیهالسلام) از عزیزترینهاى خود مىبخشیدند و من در صحن تو، به دنبال اشارههایى مىگردم که با آن حرف مىزنى؛ مثل پرواز همان کبوتران که با گندمهاى محبت تو، عمرى است اسیر رهایى در آسمان همجوار تو هستند.
باور کن اشکها براى زیارت تو، لحظه شمارى مىکنند و نفسها، حبس مىشوند تا کبوترانه، پیش پاى ضریحت بپرند؛ نکند لیاقت کبوتر شدن در آسمان حرمت را نداشته باشیم؟
كبوتران مسافر را بنگر؛ رنج دوری را به جان میخرند تا نزدیك باشند به تو؛ كسی كه تو را دارد، غریب نخواهد شد.
آقا، اگر چه «غریبالغربا»یت میگویند، اما در این سرزمین، در میان امواج ارادت و عشق دلهای پاک، شناوری.
زائری بارانیام، آقا به دادم میرسی؟
بیپناهم، خستهام، تنها، به دادم میرسی؟
گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگیام
ضامن چشمان آهوها، به دادم میرسی؟
امام رضا (ع) فرمودهاند: عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این كه ده خصلت را دارا باشد: از او امید خیر باشد؛ از بدی او در امان باشند؛ خیر اندك دیگری را بسیار شمارد؛ خیر بسیار خود را اندك شمارد؛ هر چه حاجت از او خواهند، دلتنگ نشود؛ در عمر خود، از دانشطلبی خسته نشود، فقر در راه خدایش، از توانگری محبوبتر باشد؛ خواری در راه خدایش، از عزت با دشمنش محبوبتر باشد؛ گمنامی را از پرنامی، خواهانتر باشد. سپس فرمود: دهمی چیست و چیست دهمی؟ به او گفته شد: چیست؟ فرمودند: احدی را ننگرد جز این كه بگوید: او از من بهتر و پرهیزگارتر است.