گزارش بازدید وب سایت :

کاربران آنلاین : ۱۱ نفر

تعداد بازدید های امروز : ۲۲ مورد

تعداد بازدید های دیروز : ۶۶۷ مورد

تعداد بازدید های هفته : ۳۱۱۴ مورد

تعداد بازدید های کل : ۱۱۱۳۲۷۵ مورد

پر بازدید ترین روز : ١٤٠٢/١١/١٣ - ۱۳۳۸ مورد

میلاد على بن موسى الرضا ، مأواى دل‏شکستگان و تکیه‏گاه درماندگان بر دلدادگان بارگاه و حریمش مبارک باد

شنبه ٢٢ تیر ١٣٩٨ ساعت ١٠:١ ق.ظ   ( بازدید : 478 نفر )


خراسان در شب میلاد تو

خراسان در شب میلاد تو، عزیزترین جای عالم است. امشب عطر زعفران و گلاب، عطر عود و اسپند، از زمین به آسمان راه میگشاید و تمام عرش‌نشینان، چراغانی شهری را به هم نشان میدهند که خورشیدی شبانه‌روز در خاکش پرتوافشانی می‌کند. امشب نگاه فرشتگان به مشرق ایران دوخته شده و تمام دلها به‌سوی طوس پر میکشد. همه دلها امشب حسرت پرواز دارند، حسرت داشتن دو بال سبک‌بار که بی وقفه به‌سوی تو پر بگشایند و شادباش میلادت را بر ضریح تقرب بوسه زنند. چه مبارک سحری و چه فرخنده شبی است!

کبوتران در آسمان حرم میرقصند و میان زمین و آسمان مرددند، مانده اند در زمین بمانند و شوق و شادی زائران تو را ببینند یا آنکه به آسمان پر بگشایند و با دست‌افشانی فرشتگان همراه شوند. کبوتران، همه سپیدپوشند امشب و همه پیام سرور بر لب دارند. کبوتران امشب در حریم تو چه عزیزند، چه گران‌قدرند!

امشب عاشقان تو به یمن شادی میلادت، دست نوازش و ارادت خویش را بر سر کبوتران تو میکشند و به سرسلامتی ات، بر سنگ‌فرش‌های حرم بذر عشق می‌پاشند، کبوتران را بوسه میزنند و دوستشان دارند؛ چرا که کبوتر، نشانی از مهر و بی‌همتایی تو دارد. امشب هیچ اشک شوقی دست از ضریح تو نمی‌کشد و هیچ حاجتمند امیدواری از گنبد تو چشم بر نمیدارد. این عید عاشقانه را تو بی شک، با اجابت تمام حاجت ها عاشقانه تر میکنى.

مشهد، چراغانی عاشقانه ای است که نور پرفروغش تمام زمین را روشن کرده است. مشهد، گنبد و گلدسته و نقاره است که هر دل عاشقی را کبوتر میکند و هر کبوتر، دعاهای زخمی اش را مدام به چهار سوی حرم آواز میخواند. مشهد، ضریح چهارگوشه ای است که در هر گوشه خویش مهربانی خدا را دارد و استجابت بی‌دریغ.

مشهد، قرارگاه اشک است. اشکهای بی‌قراری که دامان ولایت نور را چنگ میزنند و خویش را به امید درمان دردها به امام مهربان میرسانند. مشهد، التماس دعاست، التماس استجابت، التماس عنایت عشق و تکان‌خوردن شانه های گریان و لبخند دعاهای به اجابت رسیده و بوسه های شکرانه به ضریح و پنجره های فولاد. مشهد، چادرهای نمازی است که اشکهای بی دریغ در برمیگیرند، دستهای لرزانی است که گونه های به اشک نشسته را پاک میکنند و چشمهای سرگردانی است که در پی اجابت، تمام نگاه هایشان به جانب کرامت و رأفت خورشید است.

اِذ انْتَبْدَتْ مِنْ اَهْلِها مَکاناً شَرْقِیّاً. (مریم: ۱۶)

هنگامی که از خویشان خود دوری جست تا به شرق رود

نه کبوتر بود، نه آهو. نه دانه برای چیدن میخواست و نه از صیاد و دام و تفنگ میگریخت. تنها یک دل بود، در سینه ای به تنگ آمده از روزگار، تنها خستگی بود از زمانه و دنیای خالی از تبرک و تقدس. شب در تمام جانش ریشه دوانده و خورشید را گم کرده بود. نومیدی همچون تیری زهرآلود، همچون نیزهای مسموم او را نشانه رفته و امیدش را پنجه در گلو افکنده بود. امیدش به شمعی می مانست که نفس های آخر را میزد؛ شمعی که کورسو شده ای در مسیر طوفان بود و هر لحظه بیم خاموشی اش میرفت.

از دور شعله های مقدس خورشید را دید و روشنایی بادیه طور چشمانش را به خود فرا خواند. از ورای آن همه راه و دورى، آفتاب شعله ور را دید و به او دلباخته و امید بست. خورشید را میخواست، تمام بی‌قراری اش برای دیدار آفتاب بود، پس راه شرق را درپیش گرفت. رنج جاده ها را با تمام دور و درازیشان بردوش کشید و فاصله ها را فرسنگ به فرسنگ تحمل کرد و گذشت تا به سرزمین موعود رسید؛ به سینای روشنی ها، به وادی مقدس «طُویٰ»؛ به مشهد تو رسید؛ به اینجا که تنها تو هستی و خدا هست و هیچ‌چیز دیگر نیست؛ اینجا که زمان از حرکت ایستاده؛ اینجا که زمین دور تو میچرخد، ابدیت حاکم است و هرکسی تنها تو را در آیینه اشک خویش میبیند و میجوید.

اینجا مردی هست که از آسمان آمده و زمین را در آغوش مهر خویش کشیده تا چهار فصلش بهار باشد. اینجا مردی هست که کبوتران، از هر کجای عالم، راه حریم او را میدانند و به‌سویش پر میکشند، مردی که آهوان رمیده و هراسان روزگار را هرکجای هستی که باشند، پناه میدهد و ضامن میشود. اینجا مردی هست که سنگ‌فرش‌های خانه اش را فرشتگان به بال‌های خویش جارو میکشند و پرده های حرمش را به تبرک، روسری خویش میکنند. اینجا مردی هست که عاشق و دلداده فراوان دارد. اینجا یک مرد هست و مانند او در این خاک، هیچ مردی نیست.

یا ضامن آهو!  دل‌های بی پناهمان را که چون آبگینه‌های شکسته در پهنای گیتی سرگردانند، در پای ضریح مقدست آشیان ده که محتاج پرکشیدن به آبی لایتناهی فطرت خدایی‌مان هستیم. ولادت امام رضا(ع) در یازدهم ذیقعده سال ١۴٨ هجری، مدینه حال و هوایی دیگر داشت و نه تنها در زمین بلکه از آسمان هم صدای تهنیت گفتن ملائک به گوش می‌رسید و شکوفا شدن غنچه دیگری از گل‌های بوستان ولایت را که فضای عالم را معطر ساخته بود بشارت می‏‌داد.

السلام ای حضرت سلطان عشق

یا علی موسی الرضا ای جان عشق

السلام ای بهر عاشق سرنوشت

السلام ای تربتت باغ بهشت

میلاد على بن موسى الرضا ، مأواى دل‏شکستگان و تکیه‏ گاه درماندگان بر دلدادگان بارگاه و حریمش مبارک باد . . .
 


منبع : بیمارستان امام علی (ع) چاپ مطلب ارسال خبر به دوستان





رتبه بندی شما به مطلب فوق:


دیدگاه‌ها 0 نظر

این مطلب فاقد نظر می باشد.









جستجو
مسابقه هفته بسیج (۲۸۰۱۵ بازدید)
تجهیز اتاق عمل (۶۸۰۸ بازدید)
دوره بازآموزی (۵۹۸۵ بازدید)

برای مشاهده اوقات شرعی کلیک نمایید ...